انتخاب عاقلانه، گفتمان محوری پردیس

پردیس هنری رویا همه فعالیت های خود را بر محور گفتمان «انتخاب عاقلانه» طراحی و اجرا می کند. این گفتمان بیانگر این موضوع اساسی است که نقطه و دال مرکزی تربیت در طول سال‌های گذشته در کشور ما تغییر کرده است. الآن در مرحله گذار، یعنی جایی بین نظم گذشته و نظم جدید هستیم. دال مرکزی تربیت در معنای قبلش «تبعیت» و «اطاعت» و در معنای دینی، «عبودیت» بوده است.  نظم جدید عموماً دال‌های مرکزی‌اش «فردیت»، «عقلانیت»، «انتخاب» و در ادبیات دینی «تعقل» است.

در نظم گذشته، وقتی بچه به پدرش می‌گوید: «قصه بگو!» اولین قصه‌ای که به نظر پدر می‌رسد شنگول ‌و منگول است که محورش، «گوش ندادن به حرف مادر و عاقبتش» است. مطالعات تحلیل محتوای کتب درسی نشان می‌دهد که «تبعیت» و «اطاعت»، دال مرکزی تربیت تاکنون بوده است.

اما در نظم جدید، کلماتی مانند «فردیت» ، «عقلانیت» و «انتخاب» نقش دارد. پدر امروز به بچه اش می گوید: «این جعبه شکلات مال توست. هرچه شکلات هم می‌خواهی در آن بریز. خودت میدانی که زیاد بخوری، دندانت خراب می‌شود. تو باید بفهمی باید انتخاب کنی و انتخاب‌هایت هزینه دارد». در نظم جدید، وقتی قصه می‌گوییم کلیدواژه‌ ما «انتخاب» است. قصه شنگول‌ومنگول نمی‌گوییم. می‌گوییم: «فلان حیوان به دوراهی رسید، مردد بود بین این ‌و آن انتخاب کند. او با بهره گیری از عقل خود، راه صحیح را انتخاب کرد.»

گفتمان «انتخاب عاقلانه» دقیقا به این موضوع اشاره می کند که دال مرکزی تربیت در نوجوانان از «تعهد» به «انتخاب» تغییر کرده است. این مخاطب ، کنترل گریز بوده، تمایلی به تبعیت نداشته و نمی توان از راهکارهای قرنطینه ای برای تربیتش استفاده کرد. به این ترتیب مخاطب ما با افزایش عقلانیت، درونی سازی تربیت و تقوای قوت، باید همواره آماده ورود به محیط های آلوده بوده، قدرت نه گفتن داشته باشد و بتواند با عبور از توهمِ انتخاب به انتخاب گری واقعی بر اساس مصالحی که خود متوجه آن می شود، برسد. اصول دهگانه گفتمان «انتخاب عاقلانه» به شفاف شدن آن کمک می کند:

  1. اصول و حقیقتی در عالم وجود دارد. ما با وجود این اصول و حقیقت، دست به انتخابگری عاقلانه می زنیم و از نسبی گرایی و یا تکثرگرایی افراطی پرهیز می کنیم. فطرت و گرایش های فطری یکی از مهمترین این حقایق هستند. ضمنا انتخاب گری، معیارمند است و آنارشیستی نیست و نیازمند خودشناسی است.
  2. اسلام بر اصول مستقر است ، نه گزاره ها! ما نگاه اصول محور داریم. نگاه گزاره محور بر این استوار است که«اسلام برای هر چیزی حرف دارد». نگاه اصول محور می گوید اسلام مجموعه ای از اصول است که مصادیق آن را در زمان و مکان مختلف به شکل متفاوت مشاهده می کنیم. اصول به معنی کلیات نیست ، این اصول همان پایه هایی است که من به عنوان والد برای فرزندم مستقر می کنم تا سایر گزاره ها را بر روی آن قرار دهد. چه بسا فرزندم در رجوع به من در یک مساله خاص با یک گزاره هم مواجه شود اما چون آن اصول وجود دارد من می توانم به او، گزاره را بگویم. در بخشی از ادبیات اخلاقی ما در دین، نگاه گزاره محور پررنگ است. دوگانه اصول محور و گزاره محور واقعی است اما محور برای ما اصول است بی آنکه گزاره را نفی کنیم. تاکید بر اصول است و نه گزاره.
  3. ما نظام های تربیتی مبتنی بررفتارگرایی، ظاهرگرایی ، نفی کرامت و اختیار و نظام های مبتنی بر ولنگاری و رهاشدگی را نفی می کنیم.
  4. هر انسانی در برابر انتخاب های متعدد قرار دارد و باید بتواند از میان آنها، انتخاب برتر را درک کند. عقل، میل به انتخاب برتر و هوا میل به انتخاب ضعیف و یا تسلیم در برابر انتخاب دیگران و واگذاری حق انتخاب است.
  5. بین انتخاب و توهم انتخاب و عدم انتخاب و شبه انتخاب، تمایز وجود دارد. ما با آگاهی می توانیم از توهم انتخاب عبور کنیم و چه بسا با انتخاب واقعی به اقتدا یا همان پذیرش متعبدانه برسیم. در دنیای مدرن در معرض توهم انتخاب هستیم. مثل گوشی تلفن همراه که مدام شبه انتخاب و توهم انتخاب برای کاربر تولید می کند.
  6. تربیت یک وجه رشد یافتن دارد که برای هر فردی متفاوت است. قضاوت ناآگاهانه، ملاک پردازی اجتماعی و منزلت اجتماعی قالب محور، نسبتی با این اصل ندارد. ایجاد انگیزه در مخاطب برای رشد یافتن یکی از راهکارهای تربیت است.
  7. تربیت مبتنی بر درونی کردن ارزش ها در یک رفتار کارآمد است. این تربیت، ابزارهای خاص خودش را دارد.
  8. رسانه وجه صرفا ابزاری ندارد بلکه نهادی نقش آفرین و تسهیل گر است و زبان و میدان عمل بقیه نهادها را تعیین می کند. نگاه صرفا ابزاری به رسانه غلط است. رسانه فارغ از محتوایی که ارائه می کند کارکرد دارد.
  9. تفکیک محتوا و فرم و اختصاص اصول به محتوا، سودای غلطی است و منجر به ظاهرگرایی می شود. همدلی این دو نیاز به راهکارهای جدی در نظر و عمل دارد و ساده انگاری در این زمینه خطرناک است.
  10. ناامیدی یکی از مهمترین راهزن های انتخاب عاقلانه است که منجر به بی عملی می شود.